لَمـْـسِ زَبانَتْ کِنار ِ گوشَـ مْ
نَفَسْـهاے داغ و شَـْـهـ وَت اَنگیـزَتْ
کافیستْ
براے سَرمَسْـتْ شدنْ
پی نوشت: خانومی منو برده دکتر خوف شدمو دیگه سرفه نمیکنم.
تو که نباشی پنجشنبه برام پنجشنبــــگی نمیکند!
چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس…
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز…
روز میلاد…
روز تو!
روزی که تو آغاز شدی!
تولدت مبارک عزیزترینم