وقتی انگشت اشاره ات رو گذاشتی روی سبابه ات ! و گفتی it's perfect ساعت لنگاشو باز کرده بود و 5 رو نشون میداد! و جیغ میزد که ۵ شنبه ای از 5 امین روز اسفنده.555
همیشه فکر کردم دوستی های من شبیه یه جاده میمونه! پر از نشیب و فراز ! گاهی در اوج و گاهی . . . . .
چند روزی که فکر میکنم دوستی من با تو دیگر در اوج نیست! و به سراشیبی افتاده.
گاهی دلم میخواد همه چیز رو خراب کنم! گاهی دلم میخواد همه بدونند که برای من هیچ چیز پایداری وجود نداره!!!؟
و گاهی دلم میخواد تنها باشم!
پی نوشت:هیچ حرفاتو دوست نداشتم!
از تو هیچ نمیـــخواهم
گرمای نگاهت و لبخندهای مشتــــاقت
مرا بس اســــت
تعجب نکنید; برفه توی ماهی تابه
من عاشق second 30 قبل این عکس هستم! وقتی گازت گرفتم
پی نوشت:کلبه ارشک . سرد ترین شبهای شهمیرزاد .
ماه شبهای زمستان رو دوست دارم
سپیده دم که ماه هنوز نرفته است دیدنیست آسمان
ماه ابرها را کشیده است کنار خودش که سردش نشود
پنوشت:اوووومد زمستون , باید محکم تر بغلم کنی تا سردت نشه
یه جوجه کوچولوم گم شده ! کی اونو دیده!؟
آخر پاییز شدو باز جوجه هایی که نشمرده موند!
پینوشت: تولد bbq مبارک!
یدا مبارک.