شب های دو نفره منو تو حد وسطی نداره یا پر از خنده و شوره یا پر از گریه و هق هق صدایت!
این روزا حساس شدی
ای تو جاری توی رگهام صدای پای نفسهام
ای که بوی تو رو داره لحظه های خواب و رویام
فرصت بودن با تو اگه حتی یه نفس بود
برای باور بودن , همه چیزو همه کس بود
روزها بود که مثل همیشه نبود مدام پر از استرس , کار , درگیری
تو همش میگفتی نگران نباش همه چیز میاد سر جای اولش , غصه نخور !
دیشب ساعت 2 نیمه شب بود از خواب بیدار شدیو بهت گفتم . . .
" همش می گفتی صبور باش همه چیز درست میشه و خوب , راست میگفتی . . . این روزا پرامیدتر از پیشم , همه چیز روشنو خوبه " از این تاریکی نوری میبینم!
8 ساعت بعد 10 صبح بود که شدم پسر خوش شانس باشگاه مشتریان بانک ملت یکیش مال تو
منتظر نورها و خبرهای بهتری باشید!!!