رتبه عالی
پی نوشت:هیچ گاه در یه رستوران خوب مهمانی نروید شاید رئیس پایگاه مقاومت که گواهی پایان دوره آموزشی امر به معروف و نهی از منکر تو را با رتبه عالی
امضا کرده شما را آنجا ببیند!
پی نوشت ۲: یه ضرب المثل راه پله ای میگه: هرکی خربزه میشینه پای لرزشم میشینه؟
پی نوشت ۳: وقتی مسافرت میروید همیشه مواظب سنجاقک ها باشید
مکث:سعی کنید با آیینه ماشینتونم خاطره ای فراموش ناشدنی بسازید!!!؟؟
آغوش تو
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من
خاطره نگاشتی برای آن روز : ۱ واحد وصایای امام ( ره ) پاس شد .
تولدت مبارک
نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد.
امروز روز توست... تولدت مبارک.
تقدیم به بهترینم
من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دوسه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
تقدیم به بهترینم......
(بچمون ضعیف شده بود با این آهنگ خواستم بهش جون بدم)
آیینه
به آیینه نگاه کن:
تا حالا فکر کردی که تو تصویر اونی یا اون تصویر تو؟
فاصله بین تو و اون فقط به اندازه یک حرکته!
اینکه کی اول شکلک در بیاره
یا کی دستشو تکون بده
تا حالا دلت نخواسته که جای اون باشی؟
شایدم اون حسرت جای تو بودنو بخوره!!!!!!!
شاید روزی ما با حسرت از آن سو به این سوی زندگی نگاه کنیم!
و شاید همین حالا تصویری بیش نباشیم!
خاطره نگاشتی برای این روزهای خوب
هوایی زمستانی,سرد,برفی
دشتی پر از برف,سپید,کوه هایی بلند. . . سرد
من,تو,گربه ایی آرام (دل درد) و کله ای که مدام جلو بود
88.11.9
.....................................................................
یه روز دیگه که حس خوبی داشتم به خاطر همراهی تو برای قدم زدن تو پیچ و خم زندگی
88.11.10
......................................................................
آقای قل قلی,استرس,خنده
تلفن گربه,پسر خاله,الو . . . تق
یه چایی بیار,ریسه,امضا
اینو چیکار کنم,بکن تو . . .,اینو بزنید تو پریز
آقای باقری,خانم طالبی گفتن هفته دیگه خط وصل میشه!
. . . : خانوم طالبی غلط کردن
بفرمایید چایی!نه مرسی!اصرار. . . باشه (از من خوششون اومده بود فکر کنم)
88.11.11
پی نوشت:خودم کم میبینمش,تموم مدت از جلوم جنب نخورد 
پی نوشت 2:بازم فقط 3 نفر میفهمن چی نوشتم. من,اون ,گربه وحشی
بخت سپید
برخی نامش را *بخت*گذاشته اند
و برخی دیگر*اقبال*!
اما من آن را
* پیشانی نوشت*هر انسانی میدانم.
بختی که گاهی به سرمای زمستان می ماند
وگاهی به سپیدی برفهای آن.
شریک زندگی من...!
ـــ من هنوز دلایل شما برای عروسی با خودمو نشنیدم...
ـــ اوم...من اصلا به زیبایی اهمیت نمیدم...!!این مهمترین دلیلی بود که...
ـــ گمشو بیرون پسره احمق!
مکث: تقدیم به تو