روزها بود که مثل همیشه نبود مدام پر از استرس , کار , درگیری
تو همش میگفتی نگران نباش همه چیز میاد سر جای اولش , غصه نخور !
دیشب ساعت 2 نیمه شب بود از خواب بیدار شدیو بهت گفتم . . .
" همش می گفتی صبور باش همه چیز درست میشه و خوب , راست میگفتی . . . این روزا پرامیدتر از پیشم , همه چیز روشنو خوبه " از این تاریکی نوری میبینم!
8 ساعت بعد 10 صبح بود که شدم پسر خوش شانس باشگاه مشتریان بانک ملت یکیش مال تو
منتظر نورها و خبرهای بهتری باشید!!!