روز شماری میکنم و این دفعه من انگشتای دستمو یکی پس از دیگری میبندم تا روزی که همشون بسته شه و بشه یه مشت،مشتی که یه دل توشه،دلی که بعد از یه هفته میخوام به دستش بیارم.انقدر مشتمو سفت میکنم که دیگه از دستش ندم و نرنجونمش.
اصلاحیه:شایدم بعد از یک ماه...دو ماه...و...بالاخره روزی که لبخندو رو لبت ببینم دوباره!!!
پینوشت:بلدرچین،تا اون موقع مواظبش باش!!!!
حرف درگوشی:یه دوست مغرور میتونه بهتر باشه از یه بلدرچین ریغو!
نوشته ی زیبایی بود
روزتون مبارک
ممنون دوست عزیز